معرفی وبلاگ
باتو من شعر گفتم بیخیال این همه قافیه ها وقتی واژه ها از تک واژه ها تبعیت نمی کنند اینجا من تو هستیم --------------------------------------------- وقتی بارون میباره دوست دارم زیر بارون قدم بزنم گاهی وقتا یکمی گریه کنم با موزیک شاخ برگ درختان هم گام بشم از موج هوهو باد لذت ببرم و وقتی اشکانم مسیر خود را ادامه میدهند در خاطراتم به یاد روز های خوبی که داشتم باشم نقطه برای بازگشت نیست و فاصله ها را همه جا پر کرده اند و همکنون نیاز به پاک کردن حافظه خود دارم در تکواژه شعر هایم مینویسم از خاطره ها یادها بود نبود پروانه ام بی شک خوانده نمی شود دقیق خاطره های زیادی بر دوش من سنگینی می کند که شاید مرا تا دم گور برد
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 55573
تعداد نوشته ها : 39
تعداد نظرات : 22
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
این دفعه دیگه کابوس ندیدم کابوس یکی از دوستان
شایدم کسی که میشناسیدش خوب بگذریم
سیاهی همه جا بود
من تنها
در آن خلوت شب
به دنبال چیزی
نمی دانستم خوا یا بیدار
ولی با آن حال ترسناک تر از هر چیز که تابه حال دیده بودم
مه همه جا بود و نبود
انگار جدا از مه بود
صداهایی عجیب
همه جا را پر کرده بود
خسته و تشنه
که کسی گفت
کیستی
من اورا نمی دیدم
گفتم من
.....
تو که هستی
گفت من کابوسم اینجا چه میکنی
گفتم نمیدانم
تو مرا اینجا آورده ای
و خنده ای کرد
دیگر نفهمیدم
از خواب بیدار شدم
دسته ها : شعر - کابوس
پنج شنبه دوازدهم 5 1385 9:7

سلام چطورینا چندوقت نبودیم خوب کابوس دیدید

ترسناک بودیا شایدم خنده دار شایدم یه کمدی چند قسمتی

راستی شده کابوس سریالی ببینید ؟

چیجوری بوده یکی میگفت من خیلی کابوس می بینم

بهش گفتم شبی 10 تا کابوس عادی بیشتر یکم ولی اگه

دیگه ندیدی بدون که بی چاره می شی احتمالاً می خوان ببرنت

خوب بیخیال اینم یه کا بوس تر سناک از نوع خودش بود

ترس در مواج خیالاتم لانه کرده بود

نه آنه که دیگر کابوس برایم مهم نبود

بلکه من خودم کابوس بودم

دسته ها : کابوس
سه شنبه سوم 5 1385 18:38
X