معرفی وبلاگ
باتو من شعر گفتم بیخیال این همه قافیه ها وقتی واژه ها از تک واژه ها تبعیت نمی کنند اینجا من تو هستیم --------------------------------------------- وقتی بارون میباره دوست دارم زیر بارون قدم بزنم گاهی وقتا یکمی گریه کنم با موزیک شاخ برگ درختان هم گام بشم از موج هوهو باد لذت ببرم و وقتی اشکانم مسیر خود را ادامه میدهند در خاطراتم به یاد روز های خوبی که داشتم باشم نقطه برای بازگشت نیست و فاصله ها را همه جا پر کرده اند و همکنون نیاز به پاک کردن حافظه خود دارم در تکواژه شعر هایم مینویسم از خاطره ها یادها بود نبود پروانه ام بی شک خوانده نمی شود دقیق خاطره های زیادی بر دوش من سنگینی می کند که شاید مرا تا دم گور برد
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 50650
تعداد نوشته ها : 39
تعداد نظرات : 22
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

تلخ ترین کابوس شب را دیدم تو نبودی من در آن دم

 در تنهایی خلوت به فکر فرورفته بودم خیال تلخ نبودنت

مرا اسیر خود کرده بود زندانی که زندان بانش تو بودی

حال چه می دانم .... که تو نبودی و من تنها ترین بودم

تلخ . تلخ

چه رنگی ؟

دسته ها : کابوس
يکشنبه پنجم 6 1385 6:25

دیشب که دوباره باز از آن کوچه گذشتم

تو نبودی و من تنها ترین ستاره در آسمون

با خود رازها گفتم

نبودی که ببینی چگونه سوختم و نابود گشتم

خسته تر از کوچه های تنهایی

راه ها بن بست

خیال رفتن هم نیست

هر شب چو در خواب می دیدمت

خوشبخت ترین ها بودم

ولی حالا نیستی

که ببینی من تنها ترینم

ای تک ستاره خیالاتم

ای زیبا روی زندگی

باز هم به ما سر بزن

دسته ها : شعر
جمعه سوم 6 1385 5:17

در جواب سوالی که فر مودید

کابوس یعنی خود من تنها تر از هر کابوس کاش کابوسم

را تنها نمی یافتم کابوس یا زندگی فرقی نمی کند (گودزیلا)

برای همیشه تنها بوده و می ماند گذشته از این حرف ها که

خیال شعر دارد

کابوس در راه بود

من به خیال خود

تنها تر از آنکه مدافعی باشد

به خیال خود

خستگی هایم را کنیری گذاشتم

به جنگ با او رفتم

ولی باز شکستی سهم گین

چون اراده خود را از دست داده بودم

اراده ای فولادی

که در یک ثانیه

نابود شد

**************

 

 

دسته ها : شعر - کابوس
پنج شنبه دوم 6 1385 10:3
X