دیشب که دوباره باز از آن کوچه گذشتم
تو نبودی و من تنها ترین ستاره در آسمون
با خود رازها گفتم
نبودی که ببینی چگونه سوختم و نابود گشتم
خسته تر از کوچه های تنهایی
راه ها بن بست
خیال رفتن هم نیست
هر شب چو در خواب می دیدمت
خوشبخت ترین ها بودم
ولی حالا نیستی
که ببینی من تنها ترینم
ای تک ستاره خیالاتم
ای زیبا روی زندگی
باز هم به ما سر بزن